کاریکلماتور چیست؟1

کاریـکلماتورنویـس هـای ایـران

کاریکلماتور چیست؟

کاریکلماتور، زبان گویایی‌ است که شوخی می‌کند، می‌خنداند و به طعنه سخن می‌گوید، به ناهنجاری‌ها و بدی‌ها شلیک می‌کند و گاهی ناملایمات و سختی‌های زندگی را با طنز تلخ بیان می‌کند. دردهای اجتماعی را خوب می‌شناسد و هر اتفاق کوچکی را شاید کمی اغراق‌آمیز با نیشخندی کنایه‌دار مورد توجه قرار می‌دهد و می توان گفت یکی از جلوه‌های زیبای ادب و هنر معاصر است. کاریکلماتور حاصل پیوند "کاریکاتور"و "کلمه" است. کاریکلماتور، مخاطب‌های آگاه و اندیشمند دارد که آنها رابا تبسم،به تفکر وادار می‌کند. بسیاری از جملات طنز در نگاه اول یک شوخی ساده و خنده‌دار به‌نظر می‌رسد ولی اثرات واقعی آن پس از کمی تفکر و شاید تعجب برای مخاطب آشكار می‌شود. نمونه های کاریکلماتور را می توان در عرصه های مختلف خصوصا اجتماعی دید یا شنید و بطورکلی وقتی عاشق طنز باشی و بزرگ‌ترین آرزویت فقرزدایی از شادی باشد آنوقت است که کاریکلماتور بیشتر برایت شیرین و دلنشین می شود این نامی است که احمد شاملو بر نوشته‌های پرویزشاپور گذاشت. چون به نظر شاملو، نوشته‌های شاپور کاریکاتورهایی بود که با کلمه بیان شده ‌بود و بقول سهراب گل هاشم، به بازی با کلمات و شوخی با کلمات هم کاریکلماتور گفته میشود.

 این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشته‌های شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شده‌است. ویژگی های کاریکلماتور:

تضاد

ایهام

تخیل

ابتذال

طنز

فهرست مندرجات

۱ کاریکلماتور های پرویز شاپور                                                   

۱.۱ کاریکلماتور های حسین ناژفر

۲ کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا

۲.۱ مهدی فرج الهی

۲.۲ عباس گلکار

۲.۳ سهراب گل هاشم

۲.۴ عباس گلکار نقل از کتاب ماه نگران زمین است

۲.۵ سامان فیروزی

۲.۶ فاطمه شتابی وش

۲.۷ جمال ناصری

کاریکلماتور های پرویز شاپور

نمونه های از کاریکلماتور های پرویز شاپور که در نشریه ها بخصوص خوشه به سردبیری احمد شاملو چاپ می شدند:

وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.

اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می سازم.

به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.

به نگاهم خوش آمدی.

قطره باران، اقیانوس کوچکی است.

هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.

برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.

گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده محبوس است.

روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!

غم، کلکسیون خنده ام را به سرقت برد.

بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!

گلوبولهای سفید خونم جسد میکروب را اشکریزان تا گورستان به دوش کشیدند.

نسیمی که به تک درخت می وزد سرود تنهایی سر می دهد.

شکوفه پرواز هنگام پر کشیدن شکوفان می شود.

آدم برفی تگرگ اشک می ریزد.

مرحوم درخت با کمک نجار از نردبان چوبی بالا می رود.

ستارگان در دل شب به روشنی روز می درخشند.

قطرات باران در آغوش هم آب می شوند.

باد به کمک موج به ماهی می وزد.

کاریکلماتور های حسین ناژفر

«پری»روز، زیباترین روز بود.

كسی را دیدم «ایستاده»، «خوابیده» بود.

«حق با مشتری است»، شعار كاندیدای كاسب است.'

بی رنگ و روغن هم، می توان تابلو شد.

درختان «تبرستان»، همه بی سر و شاخه اند.

بی كله ای، سرشناس شد.

سایه ات، نگاهم را آفتابی كرد.

باران، زبان ِ ناودان را باز كرد.

مایه دارترین آدم هم «پابرهنه» به دنیا می آید.

كار ِ مرگ، به انزوا كشیدن زندگی است.

همیشه «زبان» را به «جبر» ترجیح داده ام.

تنبل عاشق ِ كارهای ستادی است.

سن تكلیف، آغاز بلاتكلیفی نوجوان است.

دادگاه «تجدید» نظر، «شهریور» برگزار شد.

نشئه ترین فنر، «فنر لول» است.

چكیدن ، تولدِ باران است.

رودخانه هم اهل طغیان است.

شادترین پلی كه دیدم، پل سیدخندان بود.

چاقوكش حرفه ای، متخصص خطاطی چهره است.

بی انصاف، نام دكانش را «عدالت» گذاشت.

بهترین لذت درخت، ریشه دوانی است.

کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا

هروقت آب از سرم می گذرد زیرآبی می روم!

کلاغ می خواست پرواز هواپیمارا یاد بگیرد دچار نقص فنی شد!

برای آنکه خواب از سرم نپرد داخل قفس می خوابم!

خروس به جرم تاسیس مرغداری روانه زندان شد!

اگرپدر برایم چاقو بکشد بازهم نمره نقاشیم بیست می شود!

آنقدر احتیاط می کرد جایی نخوابد که آب زیرش برود عاقبت آبرویش رفت!

خلبان چترش را باز کرد وزیر باران قدم زد!

عاشق دل شکسته محتاج یک جمله دلچسب است!

کشتی گیر حریفش را روی پل برد و او را داخل رودخانه انداخت!

درخت دلشکسته به پشت هیزم شکن تکیه می دهد!

برج مراقبت به پرنده زخمی برای نشسن روی باند اجازه فرود داد!

گلی را که یحیی گل محمدی در دروازه حریف کاشت بوی «گل محمدی »داشت!

دریا پس از خوردن قرص ماه خودش را بالا آورد!

آدم دل خور هیچگاه دل نمی دهد تا قلوه بگیرد!

هروقت دلش می شکست غذای دلچسب می خورد!

وقتی که عینک نمی زد«سه تار»را تار می دید!

موجود تک سلولی تا آخر عمر در سلول انفرادی زندانی است!

برماست که از ماست کره بگیریم نه از آب!

با تار و پود زندگی خیال می بافم!

سگ هار بر اثر گاز گرفتگی خفه شد!

دروازه بانی که گل خورده بود بر اثر مسمومیت روانه بیمارستان شد!

جوجه اردک زشت منقارش را عمل کرد تا شبیه قو شود!

شکارچی تا چشمش به شیر افتاد بی درنگ آنرا سرکشید!

یک گاز از ساندویچش به من داد و یک گاز به ماشینش!

وقتی از کار بیکار شدم کودک درونم را به شیر خوارگاه سپردم!

هنگام افطار ثروتمند سفره رنگین و فقیر سفره دلش را پهن کرد!

مهدی فرج الهی

نانوا هم جوش شيرين مي زند،بيچاره فرهاد

بهار با کاپشن می آید و با عرقگیر رکابی می رود.

درزمستان درختان به هم محرم می شوند.

نانوا هم جوش شيرين مي زند،بيچاره فرهاد .

قرص ماه در داروخانه پشت دخل نشسته بود.

به دلم آمد که مي آيي آمدي و دلم رفت.

آفتاب و باران زندگي را تر و خشک مي کنند.

هواي آلوده عينک دودي را به مرخصي مي فرستد.

آتش از درخت بالا رفته بود و آتش نشان سعي مي کرد اورا متقاعد کند پايين بيايد.

گاوها در صف کشتارگاه همديگر را هل مي دهند.

وصيت کردم در مجلس ختمم از گاز اشک آور استفاده کنند.

دست از سرم برداري دست به دست مي شوم.

با آسودگي خاطر از روي پل عابر پياده براي حواس پرت راننده دست تكان مي دهم .

از روي پل عابر پياده عرض خيابان را به طول عمرم اضافه مي كنم .

عزرائيل زودتر از بقيه خودش را به صحنه تصادف مي رساند .

دست دست كني دست به دست مي شوم .

نمي دانم چرا هرچقدر به قربانت مي روم نمي رسم .

از تلفن عمومي براي گفتن حرفهاي خصوصي استفاده مي كنم .

وقتي دو دل شدم؛ زن دومم را اختيار كردم .

مهرش به دلم افتاد ؛ اما مهريه اش آنرا از دلم درآورد .

از مهريه بالا براي انداختن انواع بعضي از ترشي جات استفاده مي شود .

اگر عشق نبود مخابرات تا به حال ورشكست شده بود .

آنقدر نصيحت آويزه گوشم كردم كه گوشهايم سنگين شده است .

آدم بدقول اسكناس بدون گوشه است .

شنيدن حرف مفت خيلي وقتها گران تمام مي شود .

لباس عافيت به تنم گريه مي كند .

از وقتي شنيدم سايه ام را باتير مي زنند ، شبها بيرون مي آيم .

صندلي محافظه كار است .

طناب دار همه تقصير ها را به گردن صندلي مي اندازد .

دزد پر توقع انتظار دارد سگ برايش قلاب بگيرد .

فوتباليست داستان روي قلم نويسنده فول كرد .

در مستراح عمومي همه پا جاي پاي هم مي گذارند .

انديشه در سكوت روزگار سپري مي كند .

اگر پول چرك كف دست باشد ، مخارج سنگين زندگي حكم صابون آنتي باكتريال را دارد .

شگفتا دهانم بوي شير مي دهد كله ام بوي قرمه سبزي .

با ارئه فيش حقوقي ام عزرائيل را متقاعد كردم جانم را بگيرد .

عاقبت در بالماسكه زندگي ، رخ در نقاب خاك مي كشيم .

با جان كندن عزرائيل را ملاقات كردم .

براي سفر آخرت بدنبال همسفر مي گردم .

تابستان در ختان را براي آمدن پاييز خوب مي پزد .

به لطف دسته كلاغها درخت عريان ميوه داده است .

بهار را در گلدان پس انداز مي كنم .

با يك گل مي توان دل بهار را بدست آورد .

آفتاب و باران زندگي را تر و خشك مي كنند .

سراب با آفتاب رفع تشنگي مي كند .

كوهنورد اميدوار از سقوط بالا مي رود .

لباسهايم روي چوب لباسي رفع خستگي مي كنند .

سقوط از ارتفاع جان مي گيرد و ارتفاع در سقوط جان مي دهد .

زبان مادري گوسفند دوحرف دارد ؛ ب و ع

عباس گلکار

سپیده، شب رنگ باخته است.

ستاره، حیران ظلمات است.

ماه،نگران زمین است.

ستاره، محو تماشای طلوع می‌شود.

باران در پیشگاه بهاران به خاک می‌افتد.

ناودان‌ها در مرگ باران سکوت می‌کنند.

ای کاش اردیبهشت از زیر باران یک ریز نگاه می‌گذشت!

سهراب گل هاشم

شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است .

چون وقتمون خیلی کم بود ، همه چیز بین ما زود تمام شد .

وقتی از کارخانه باز نشسته شد در کار خانه با همسرش شریک شد .

وقتی آبله مرغان گرفتم بیش از همه از خروس ها وحشت داشتم .

بعضی ها مشغول ساخت و ساز هستند و بعضی ها مشغول ساخت و پاخت .

فقط حرف های استاد ریاضی حرف حساب بود .

مثل زود پز باش ، درحالی که می جوشی به آرامی هم سوت بزن .

شیرین ترین بازی ها نامزد بازی است ، به شرطی که به ازدواج منتهی نشود !

گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر بزرگ باغ است .

در کشورهای عقب مانده به قلم های بی جوهر آزادی داده می شود .

قبض آب را که دید برق از سرش پرید

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: |کاریـکلماتورنویـس هـای ایـران|کاریکلماتور|مجموعه ی کاریکلماتور|انواع کاریکلماتور|کاریکلماتور نویسی|احمدشاملو|مجـتبی اهتمـامی | ,

تاريخ : چهار شنبه 1 آذر 1391 | 21:23 | نویسنده : اسدصفائی ) |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.